vakilvip

موسسه حقوقي مناديان عدل گستر بازيار، با سابقه درخشان در امور حقوقي، كيفري امور ملكي و خانواده و ساير امور حقوقي مشغول به فعاليت بوده و در اين زمان به صدها پرونده حقوقي رسيدگي شده است

فروش مال غير

۲ بازديد

هر شخصي كه مالي به نام خود داشته باشد، اختيار آن را نيز دارد. به اين معني كه، اگر ملكي به نام شخصي باشد، مي‌تواند هر زمان و به هركس كه اراده كرد آن را بفروشد.

 

اما در بعضي موارد افراد قصد فروش مالي را دارند كه به كس ديگري تعلق دارد و به اين كار «فروش مال غير» مي‌گويند. فروش مال غير از مصاديق مجرمانه و تجاوز به اموال ديگري‌ است.

جرم فروش مال غير به اين شكل صورت مي‌پذيرد كه شخص انتقال دهنده درحالي‌كه مالك آن مال نيست يا وكالت قانوني از مالك اصلي ندارد، تصميم مي‌گيرد با تقلب آن را انتقال دهد.

 

بنابراين اين نوع فروش ، تجاوز و تعدي به حق مالكيت ديگري است و در مباحث حقوقي، جرم تلقي مي شود. در اين‌جا به توضيح و بررسي اصطلاح فروش مال غير، درخصوص اموال منقول مي‌پردازيم.

به مالي كه چند نفر هم‌زمان و به صورت شراكت، مالكيت آن را داشته باشند، مال مشاع مي‌گويند. فروش مال غير در اموالي كه مشاع و شراكتي باشد و سهم هر شريك را نتوان از ديگري تشخيص داد، جرم تلقي مي شود.

 

براي فروش يا انتقال سهم مال در اموال مشاع، دو مورد در قانون ذكر شده است:

 

۱. هر يك از شركا مجازند سهم مشخص شده خود از مال مشاع را بفروشد يا به ديگري منتقل كنند؛

 

۲. هيچ‌يك از شركا مجاز نيستند كل مال مشاع يا بخشي از آن را كه سهمي در آن ندارند، بفروشند يا به ديگري منتقل كنند.

برطبق قوانين كاهش مجازات در ماده ۳۶ قانون مجازات اسلامي، اگر ارزش ملك بفروش رسيده از حد نصاب تعيين شده در اين قانون كمتر باشد، با كسب رضايت از شاكي مي توان پرونده را مختومه اعلام كرد.

 

اما اگر ارزش مال از حد نصاب تعيين شده بيشتر باشد، حتي با رضايت طرف شاكي، جرم از بين نرفته و فقط از ميزان مجازات مجرم كاسته مي شود.

 

فروش مال غير از نظر حقوقي چه حكمي دارد

 

بنا بر حكم ديوان عالي كشور، فروش مال غير، همانند كلاهبرداري و اختلاس است و مجازاتش با آن برابر است و مرتكب برابر ماده۲۳۸ قانون مجازات عمومي، مورد مجازات قرار مي‌گيرد.

طلاق توافقي

۲ بازديد

يكي از دعاوي كه در سال هاي اخير افزايش زيادي داشته است دعاوي مربوط به طلاق توافقي مي باشد كه زوجين بدواً در خصوص طلاق بر سر مسائلي مانند مهريه، نفقه، اجرت االمثل، حضانت فرزند توافق نموده و سپس با طي مراحل قانوني مربوط به طلاق توافقي درخواست خود را ثبت نموده و طي بازه اي كه مشخص شده است نسبت به طلاق اقدام مي نمايند.

 

به طور خلاصه طلاق توافقي به طلاقي گفته مي شود كه زوجين به هر دليلي تمايل دارند با تفاهم از هم جدا شوند هر توافقي كه آنها بزعم از ملاقات فرزند وديگر موارد داشته باشند از نظر دادگاه محترم و قابل قبول خواهد بود.

سند ازدواج يكي از مهم ترين مداركي است كه بايد همراه داشت ، اما اگر بنا به دلايلي اصل آن در دسترس نبود مي توان از نسخه كپي كه حتما اصل آن در دفترخانه ثبت شده باشد ، براي شماره داد‌خواست طلاق كارساز مي باشد.

 

عقدنامه يا رونوشت، شناسنامه و كارت ملي زوجين است. اگر كارت ملي را در دسترس نداشته باشيد ولي شماره ملي را بدانيد براي دادخواست طلاق توافقي كفايت مي كند.

 

در صورت در دسترس نبودن عقدنامه مي بايستي به دفترخانه اي كه ازدواج كرده ايد مراجعه كرده و رونوشت اخذ نماييد.

 

مراحل طلاق توافقي در صورت اختيار وكيل نيازي به حضور طرفي كه وكيل دارد نمي باشد

تا قبل از صدور راي (گواهي عدم امكان سازش) هر كدام از زوجين حتي اگر توافق نامه ، وكالتنامه يا دادخواست را امضاء كرده باشند، در صورت پشيماني راي طلاق توافقي صادر نمي شود.

 

اما پس از صدور راي طلاق تفاهمي بر طبق مواد ۳۵ و ۳۶ قانون حمايت خانواده اگر زوج (مرد) پشيمان شود و به دفترخانه براي ثبت طلاق نيايد امكان ثبت طلاق وجود نخواهد داشت مگر اين كه زن از مرد در ضمن راي دادگاه يا به صورت وكالت در طلاق حق طلاق وكالت در مراجعه به دفترخانه براي ثبت طلاق داشته باشد.

مهريه

۲ بازديد

در قانون، زن بعد از جاري شدن عقد مستحق دريافت مبلغي است كه بايد توسط مرد پرداخته شود و به عنوان نشانه صداقت و محبت مرد از آن ياد شده است مهريه نام دارد. در سند ازدواج به دو صورت ميتواند ثبت شود.

به صورت عندالمطالبه و عندالاستطاعه و زن ميتواند هر زمان كه اراده كند مهريه خود را از مرد طلب كند. براي پرداخت عندالاستطاعه بايد زن ثابت كند كه مرد ميتواند آن را به طور كامل پرداخت كند، در صورتي كه زوج براي پرداخت عندالمطالبه دچار مشكل باشد دادگاه ميتواند آن را قسط بندي كند.

در اسلام از مهر با عنوان صداق ياد ميشود و نوعي هديه بدون عوض است كه مرد از روي صداقت و عشق به زن پرداخت ميكند يا موظف به پرداخت آن است. در فقه و حقوق اسلامي سه نوع دارد:

مهر المسمي: در اين نوع مهريه زن و مرد قبل از جاري شدن عقد مبلغي را به صورت توافقي به عنوان مهر مشخص ميكنند و آن را در سند ازدواج ثبت ميكنند.

در صورتي كه در زمان عقد بكارت دختر توسط مرد با نزديكي كردن يا به هر شكل ديگري و بدون رضايت و خواست او انجام شده باشد مرد بايد مهر المثل پرداخت كند. مهر المثل نوعي از مهريه است كه در زمان عقد در مورد آن توافق نشده است و يا نوع آن مطابق قانون نبوده است اما بين زن و مرد عمل زناشويي انجام شده است.

 

مبلغ مهر المثل بر اساس چندين مورد تعيين ميشود: وضعيت خاص زوجه، عرف و عادت محل.

نفقه

۱ بازديد

نفقه نيازها و هزينه هاي مربوط به زن مي باشد كه بر عهده مرد است مثل ، البسه ، غذا ، اثاث منزل ، مسكن ، هزينه‌هاي درماني و بهداشتي و همچنين در صورت نياز به خدمتكار به خاطر عادت و يا نقص عضو يا بيماري كه مالكيت آن به زن مي رسد و شوهر مكلف به فراهم كردن آنها بر اساس وضعيت خانوادگي و اجتماعي همسر خود مي باشد .
پرداخت اين امر زماني بر عهده شوهر است كه ، زن در ازدواج دائم با او باشد ، پس در نتيجه ، مورد ياد شده به زني تعلق مي‌گيرد كه در زوجيت دائم مرد قرار داشته باشد ، اما زماني پرداخت نفقه به عهده شوهر نيست كه در نكاح منقطع باشند ، مگر اينكه در زمان عقد شرطي گذاشته شده باشد.
مطالبه آن از سوي زن هنگامي امكان پذير است كه ، زن از شوهر خود تمكين كرده باشد ، يعني نيازهاي شوهر را برآورده كند و خواسته‌هاي مشروع وي را اجابت كرده باشد ؛
اين تمكين دو نوع است ، تمكين خاص كه داشتن روابط زناشويي بين زن و شوهر است و تمكين عام كه همان فرمانبرداري زن در امور كلي زندگي است كه مهمترين آن ، اقامت در خانه شوهر است و زن براي دريافت مطالبه خود بايد حتما در خانه شوهر زندگي كند ، مگر اينكه در هنگام عقد ، شرطي به جز اين گذاشته شده باشد.

براي اولاد در درجه اول به عهده پدر است ، اما در صورتي كه پدر توانايي انفاق را نداشته باشد و يا فوت كند ، نفقه به عهده جد پدري خواهد بود ، در مرحله سوم ، در صورتي كه ، پدر و اجداد پدري نباشند و يا باشند و قدرت مالي براي انفاق نداشته باشند ، نفقه به عهده مادر است ؛
در مرحله آخر ، اگر مادر هم فوت كند و يا زنده باشد و توانايي دادن آن را نداشته باشد ، پرداخت اين امر طبق قانون مدني ، به عهده جد ، جد مادري و جده پدري است كه از لحاظ انفاق در يك رديف هستند ، و به اين صورت است كه ، اگر فقط يكي از آنها زنده باشد و يا توانايي انفاق را داشته باشد، همه نفقه به عهده او خواهد بود ، اما اگر همه آنها و يا دو نفر از آنها زنده باشند و توانايي پرداخت نفقه را داشته باشند ، نفقه را بايد به نسبت مساوي تأديه كنند.